معنی کلمه چشمه سفید در لغت نامه دهخدا
چشمه سفید. [ چ َ م َ س َ /س ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرات البلدان نویسد: «از قراء و مزارع طبس است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 235 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س َ / س ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است که در سمت چپ راه عماریه کرمانشاه به ماهی دشت واقع است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 235 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س َ / س ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع چارمحال اصفهان است ». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 235 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رستاق ، بخش خمین شهرستان محلات که در 12 هزارگزی جنوب خاوری خمین برسر راه شوسه خمین به گلپایگان واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات ، چغندر قند و پنبه. شغل اهالی زراعت و راهش شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش کرند شهرستان شاه آباد که در10 هزارگزی جنوب خاوری کرند و 3 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔشاه آباد واقع است. دشت و سردسیر است و 500 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات ، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش شوسه است. این آبادی دبستان هم دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س ِ ] ( اِخ )دهی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 5 هزارگزی جنوب باختری کرمانشاه کنار راه شوسه کرمانشاه به شاه آباد واقع است. دامنه و سردسیر است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات و حبوبات و در آن آبادی گوسفندداری هم به مقدار کم معمول است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه که در 14 هزارگزی جنوب باختر کوزران و 2 هزارگزی سبز علی خان واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات ، حبوبات ، جزئی میوه جات ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. اما در تابستان اتومبیل هم میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
چشمه سفید. [ چ َ م َ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 36 هزارگزی شمال باختر سنقر و 6 هزارگزی شمال هفت آشیان واقع است. دامنه و سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات ، حبوبات و توتون. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه ، جاجیم و پلاس بافی است. در تابستان از هفت آشیان به اینجا اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).