چشم گرداب. [ چ َ / چ ِ م ِ گ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از حلقه گرداب. ( آنندراج ) : زبان گردباد و چشم گرداب برطب ویابس شوق تو بی تاب.ارادت خان ( از آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه چشم گرداب
آن شبکه مه زسیرخطش آب داد چشم گرداب بحر خجلت خود دید هاله را
کی می رود ز پهلوی منعم گرسنه چشم گرداب دور از لب دریا نمی شود
نگردد چون حریصان چشم گرداب از تردد پر به جز سرگشتی این قوم را حاصل نمی باشد