چشم نرم

معنی کلمه چشم نرم در لغت نامه دهخدا

چشم نرم. [ چ َ / چ ِ م ِ ن َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از چشم بی آزرم. مرادف دیده نرم. ( آنندراج ). چشم بی حیا و بی شرم :
اگر چه موی سپید است تازیانه مرگ
بچشم نرم تو رگهای خواب میگردد.صائب ( از آنندراج ).سنگین فتاده خواب تو ورنه فغان من
در چشم نرم مخمل بی درد خواب سوخت.صائب ( از آنندراج ).
چشم نرم. [ چ َ / چ ِ ن َ ] ( ص مرکب )کودک امرد بی مضایقه و مطیع و فرمان بردار. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه چشم نرم در فرهنگ فارسی

( صفت ) کودک امرد فرمانبردار .
کودک امرد بی مضایقه و مطیع و فرمان بردار .

جملاتی از کاربرد کلمه چشم نرم

در چشم نرم توست اگر پرده های خواب ریزد نمک به دیده من ماهتاب شب
اگرچه موی سفیدست تازیانه مرگ به چشم نرم تو رگ‌های خواب می‌گردد
می شود از خاک افزون دام را حرص شکار چشم نرم حرص را اندیشه ای از خاک نیست
سنگین فتاده خواب تو، ورنه فغان من در چشم نرم مخمل بیدرد خواب سوخت
خواب خرگوش به مهلت رم آهو گردید چشم نرم تو پشیمان نشد از غفلت خویش
اگر چه موی سفیدست صبح آگاهی به چشم نرم تو بیدرد، پرده خواب است
از چشم نرم خلق ز بس زخم خورده ایم بر روی برگ گل به تأمل نشسته ایم
اگر چه موی سفیدست صبح آگاهی به چشم نرم تو بیدرد، پردهٔ خواب است
روی زاهد نکند آرزو این چشم نرم میل خشکی نکند مردم دریایی را