چشم خروس
معنی کلمه چشم خروس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چشم خروس در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چشم خروس
می خورد سرخ تر از چشم خروس در شب تیره تر از پر غراب
شود به صورت چشم خروس حلقهٔ درع بود به هیأت منقار زاغ نوک سنان
روی، احباب تو چون چشم خروس روی، بدخواه تو چون پرّ زغن
زمین شد بکردار چشم خروس ز بس رنگ و آرایش و پیل و کوس
همسری چون کرد با لعل لبش چشم خروس ز اینخطا بر فرق اوخونین تبرزین بسته اند
دوای آرد و روغن نام یکی از غذاهای شیراز است که برای تهیه آن به آرد، روغن، شکر و خرده نبات و داروی چهل گیاه که عبارت بود از ( زردچوبه، زنجبیل، دارچین، خسرودار، گل جوز، فلفل سیاه، گل خرفه، قرص کمر، فوفل، اگر ترکی، بهمن پیچ، دهان باز، دهان بسته، سیاهدانه، زیره سبز، زیره کرمانی، گل خزر، دار فلفل، هل، میخک، ریوند چینی، چشم خروس احتیاج است.
همسری کرده مگر با لب تو چشم خروس کز گنه تاج به فرقش چوتبرزین شده است
رویم ز خون چو چشم خروس و نشسته من بر فرش حادثات چو بر بیضه ماکیان
خال چنو خون خشک لعل چو یاقوت تر روی چو چشم خروس موی چو پر غراب
یکی بیشه دیدند پاک آبنوس درو چشمه ای همچو چشم خروس
دشتکیناز جوشنجیشوجنبش یکرانشود تنگچون چشم خروس و تیره چون پر غراب