چشم انتظار
معنی کلمه چشم انتظار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چشم انتظار در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه چشم انتظار
توتن قایقی با قدمت صدها ساله از صنایع دستی سیستان زمانی به وفور بر روی بستر دریاچه هامون به چشم میخورد اما امروز چشم انتظار حیات دوباره آن است تا باز به آغوش آب بازگردد.در زمان پرآبی هامون، صیادان منطقه و همچنین کسانی که قصد عبور از عرض دریاچه هامون را داشتند از توتن که از توتک برای تولید آن استفاده میشد بهرهبرداری میکردند.
بردی تا اخیر عمر مجرد ماند و در عمارتی در خیابان بیست و سوم غربی زندگی میکرد. وقتیکه یکی از دوستانش در مورد مجردی وی سؤال نمود، بردی گفت: «زمانیکه پدرم فوت نمود، پنج دختر از وی ماند که همه چشم انتظار حمایت من بودند». تمامی عاطفه و مهربانی که من میتوانستم برای یک خانم داشته باشم، برای آن خواهرانم صرف شد؛ و من هرگز نخواستم آن را بهیاد آورم. هنگامیکه جان برادر کوچک بردی یکی از قاضیهای دادگاه صلح شد، بردی از وکالت در آن دادگاه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم دست کشید.
نیامدی و سیاهی ز داغها افتاد سفید شد برهت چشم انتظار افسوس
ورق گرداند پرواز نشاط از دفتر بالم به چشم انتظار افتاد دوران پریدنها
کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گاهش را؟ که چشم انتظار از نقش پا بیش است راهش را
بر رهش افتاده ام بگشاده چشم انتظار وه چه باشد گر کند گاهی نگاهی سوی من
یک درون مایهٔ عام در کتاب داوکینز این است که سبب تکامل حیات، انتخاب طبیعی بوده نه بخت و اقبال، و پیچیدگی خیرهکنندهٔ جانداران شاهدی بر وجود یک یا چند خالق نیست. سپس، او با ذکر نمونههایی از موارد ظاهراً طراحی شده استدلال خود را پی میگیرد. در پایان فصل نتیجه میگیرد که گشایش «۷۴۷ غائی» برهانی کاملاً قوی علیه وجود خداست، و هنوز چشم انتظار است تا «پس از دعوتها و فرصتهای فراوان، بالأخره الهیدانی یافت شود که پاسخی قانعکننده به این برهان بدهد.» و سپس از دنیل دنت فیلسوف نقل قول میکند که این برهان را «ردّی ردناپذیر» بر وجود خدا میخواند که از دو قرن پیش مطرح است.
روزگار زندگانی شینگن یعنی سدهٔ شانزدهم مصادف بود با دوران سنگوکو یا جنگ عمومی. در این دوران، شوگونهای آشیکاگا به قعر ضعف و زوال افتاده بودند، ژاپن میان دایمیوها (زمینداران بزرگ و امیران محلی) که علاوه بر ویژگی زمین سالاری، صفت جنگ سالاری هم داشتند تقسیم شده بود و تاریخ آن روزگار ژاپن عبارت بود از نبردهای بیپایان میان دایمیوها برای گرفتن و بازپس گرفتن یک یا چند دژ کوچک و در این میان، مردم بودند که زیر فشار خردکنندهٔ این نبردها از میان میرفتند. ژاپن روزگار سنگوکو، چشم انتظار یک منجی برای سرکوب دایمیوها و اتحاد وطن بود.
از نقش قدم بسی فزونتر در راه تو چشم انتظار است
گرچه چشم انتظار ما ید بیضا نمود بوی پیراهن سر از جیب مروت بر نکرد
در هنگام دانشجویی، او رئیس انجمن حقوق دانشگاه بود، باتلر بعداً اظهار داشت که «راهم را زیرکانه به آنجا باز کرده بودم». او همچنین در یک گروه راک به نام اسپید آواز میخواند. در زمانیکه که باتلر دانشجوی ۲۲ ساله بود، پدرش به سرطان مبتلا شد و درگذشت. وی دربارهٔ این دوره از زندگی خود گفتهاست: «من از یک ۱۶ ساله چشم انتظار شور زندگی به یک ۲۲ ساله که برایش اهمیتی نداشت اگر در خواب بمیرد، رسیدم.»
ترکان که خود نیز با استفاده از خیانت توانسته بودند در سال ۱۰۸۵ م شهر را تصرف کنند، این موضوع را مهمترین تهدید خود میدانستند. یاغیسیان از نفرات کافی را برای سربازگذاریِ تمام دیوارهای شهر برخوردار نبود و در همان هنگام صلیبیها نیز نتوانسته بودند به علت کمبود نفرات، شهر را کاملاً در محاصره خود در بیاورند. در نتیجه یاغی سیان که چشم انتظار نیروی کمکی بود به مدت دو هفته از هرگونه درگیری با صلیبیها خودداری کرد، تا بتواند تا جای ممکن، جان سربازانش را حفظ کند.
با گرگها میرقصد فاجعهای از فجایع بشری را می نمایاند قبیلهای که در سرزمین اصلی خود زندگی میکرده ودلخوش به کوچ بهاری و پاییز بوده و چشم انتظار گلهٔ بوفالو تا چند راسی شکار کنند که فریاد کودکانشان بر اثر گرسنگی بر نخیزد همیشه مورد تهاجم قرار میگرفتهاند و در تاریخ واژگونانه معرفی گردیدهاند .
داوکینز استدلال میکند که «خدا به احتمال قریب به یقین وجود ندارد»، زیرا «هر قدر ایجاد [چنین] موجودی از نظر احتمالات بعید باشد، وجود سازندهٔ این موجود نیز دست کم همان قدر بعید است. خدا سازندهٔ بوئینگ ۷۴۷ غائی است.» او در پایان نتیجه میگیرد که گشایش «۷۴۷ غائی» برهانی کاملاً قوی علیه وجود خداست، و هنوز چشم انتظار است تا «پس از دعوتها و فرصتهای فراوان، بالأخره الهیدانی یافت شود که پاسخی قانعکننده به این برهان بدهد.» و سپس از دنیل دنت فیلسوف نقل قول میکند که این برهان را «ردّی تردیدناپذیر» بر وجود خدا میخواند که از دو قرن پیش مطرح است.
گرداب خون ز هر دو جهان موج میزند در چشم انتظار که مژگان شکست و ریخت؟
ز سینه کرده سپر چشم انتظار به راهم بود که بر سپرم ناوک جفای توافتد
شب فراق تو، بر خود حساب روز کنم اگر سفیدیم از چشم انتظار دمد!
بر امید طلعت خورشید عدلت این زمان همچو حربا بر سر راهند چشم انتظار