چشم امید

معنی کلمه چشم امید در لغت نامه دهخدا

چشم امید. [ چ َ / چ ِ م ِ اُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امید و انتظار و آرزوی بسیار.

جملاتی از کاربرد کلمه چشم امید

ای همه هستی ز نور هست تو چشم امید همه در دست تو
ابر رحمت بگنه شویی اهلی نرسد چشم امید بدین دیده گریان من است
پیش از کشف تکامل توسط علم یک خداناباور بر پایه نظرات هیوم می‌توانست بگوید: «من برای اشکال پیچیده بیولوژیک توضیحی ندارم. تنها می‌توانم بگویم که خدا توضیح خوبی در این رابطه نیست. بهتر است که صبر کنیم و چشم امید داشته باشیم تا شخصی با نظری بهتر از راه برسد.» بدون شک این دیدگاه، گرچه از نظر منطقی درست بنظر می‌رسید، ولی توان متقاعد ساختن افراد را به‌طور کامل نداشت.
از جبینش عرق شرم روان است هنوز چشم امید به رویش نگران است هنوز
از بر ما چه میروی بهر خدا که باز گرد جان بفدای مرکبت چشم امید بر ره است
بیا کز انتظارت چشم امید به ره چون حلقه بر در دارم امروز
در راه تو باد سر به صد چشم امید چون حلقه ی زلف پرخمت خواهم بود
داوکینز در سال ۱۹۸۶ در کتاب ساعت‌ساز نابینا می‌نویسد: «پیش از کشف تکامل توسط علم یک خداناباور بر پایه نظرات هیوم می‌توانست بگوید: «من برای اشکال پیچیده بیولوژیک توضیحی ندارم. تنها می‌توانم بگویم که خدا توضیح خوبی در این رابطه نیست. بهتر است که صبر کنیم و چشم امید داشته باشیم تا شخصی با نظری بهتر از راه برسد.» بدون شک این دیدگاه، گرچه از نظر منطقی درست بنظر می‌رسید، ولی توان متقاعد ساختن افراد را به‌طور کامل نداشت. هرچند خداناباوری ممکن است پیش از داروین نیز قابل دفاع کردن بوده باشد، ولی این داروین بود که این امکان را فراهم کرد که یک فرد خداناباور، و در همان حال از نظر ذهنی متقاعد و راضی باشد.»
بسته ام چشم امید از مهربانیهای خلق دل نهاد زخم بی مرهم بسان مجمرم
سروری و برتری حیدرخان عمو اوغلی، بیش از همه برای میرزا کوچک گران می‌آمد؛ زیرا طول مدت انقلاب (شش سال) و ریاست میرزا کوچک در این مدت نشان داده بود که وی قادر به یکسره کردن کار و به پیروزی رسانیدن نهایی انقلاب نیست. هرج و مرج‌ها و کشت و کشتارهای متعدد و تلف شدن جان و مال مردم در این مجادله‌ها، عامه را از میرزا کوچک ناامید کرده بود و حال که حیدر خان عمواوغلی به جنگل آمده بود، با آگاهی ایکه به خصوصیات وی داشتند، همه چشم امید به وی دوخته بودند. میرزا کوچک این را می‌دید و از این بابت سخت دل‌آزرده بود.
ببست از دیگرانم چشم امید به چشم دیگرانم کاش می‌دید
محور مرکزی فعالیت روزبه و یارانش در این زمان، گسترش سازمان افسران آزادیخواه در درون ارتش بود. علاوه بر این، او در مقام مسؤولیت شعبهٔ «اطلاعات کل حزب توده ایران» و «شعبه اطلاعات تشکیلات افسران آزادی‌خواه ایران» در واقع به مثابه چشم و گوش حزب بود. پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده در سال ۱۳۲۷ فعالیت سازمان افسران افزایش یافت و در دوران حکومت مصدق، تعداد اعضای آن به ۶۰۰ تن رسید. در جریان کودتای ۲۸ مرداد، بسیاری از فعالان سیاسی به سازمان افسران چشم امید داشتند و تا سال‌ها این سازمان را به دلیل دخالت نکردن در کودتا، سرزنش کردند.
خلق آذربایجان جنوبی که جز لاینفک آذربایجان است، مانند همه خلق‌های جهان، چشم امید خود را به خلق بزرگ شوروی و دولت شوروی دوخته‌است.
از محرمان خلوت خاص است هرکه را چشم امید بر کرم و لطفِ عام اوست
صف شکافی که چنین چشم خمارین دارد چشم امید مدار از مژهٔ خون خوارش