چست و چالاک
معنی کلمه چست و چالاک در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چست و چالاک
بگفتا یک سواری چست و چالاک به اردو گر رود از بهر غمناک
ما در ره عشق چست و چالاک شویم ور زانکه خری لنگ شود ما را چه
یار می باید که باشد چست و چالاک آمده آری آری این بیان در عین لولاک آمده
از وجود خویشتن پاک آمدی زان درآتش چست و چالاک آمدی
چو از پرده برآید چست و چالاک ببویند و بیندازند در خاک
اندر ره حق چو چست و چالاک شوی نور فلکی باز بر افلاک شوی
به نادیده دیدن هوسناک بود بههر جا که شد چست و چالاک بود
گر مرد رهی ز ننگ خود پاک بباش بی هستی خویش چست و چالاک بباش
گرفتم دامنش را چست و چالاک چو گل افتاد در پیراهنش چاک
دمان و دژم چست و چالاک و چیر در انداخت هنگامه دارو گیر