معنی کلمه چاهو در لغت نامه دهخدا
چاهو. ( اِخ ) دهی است از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 36 هزارگزی شمال باختری بندرعباس و 12 هزارگزی جنوب راه فرعی لار به بندرعباس واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 231 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چاهو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طارم بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در 30 هزارگزی باختر حاجی آباد، سر راه مالرو طارم به دراگاه واقع شده و 40 تن سکنه دارد. مزارع مدنو، مزرعه ، و محمدآبادجزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چاهو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیلوئید بخش زرند شهرستان کرمان که در 20 هزارگزی جنوب زرند و 3 هزارگزی باختر راه مالرو و زرند به رفسنجان واقع شده و 34 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چاهو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 80 هزارگزی شمال خاور بندرعباس و 3 هزارگزی باختر راه مالرو سیاهو به قلعه قاضی واقع شده و 30 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چاهو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طارم بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در 45 هزارگزی جنوب باختری حاجی آباد، سر راه مالرو فورک واقع شده و 10 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).