جملاتی از کاربرد کلمه پور سیاوش
فرستاده آمد ز بهرام زود به نزدیک پور سیاوش چودود
چنین لشکری نامبردار و گرد ببهرام پور سیاوش سپرد
تو ما را بگفتار خامش کنی همی رزم پور سیاوش کنی
همان نیز پور سیاوش چه کرد ز توران و ایران برآورد گرد
بدو گفت پور سیاوش رد توی ای پسندیدهٔ پرخرد
بر آن سو که پور سیاوش براند ز بیداد مردم فراوان نماند
چنین تا به پور سیاوش رسید زره در برش آشکارا بدید
آنچه تو کردی ز پادشاهی و مردی پور سیاوش نکرد و رستم دستان
گرفت پور سیاوش به ترک هفت اقلیم به نیم جرعه که دادندش از خم افلاس
بر آنم که پور سیاوش توی ز تخم کیانی و کیخسروی