پنج گنج

معنی کلمه پنج گنج در لغت نامه دهخدا

پنج گنج. [ پ َ گ َ ] ( اِ مرکب ) کنایه از حواس خمسه است که سامعه و باصره و لامسه و ذائقه و شامه باشد. ( برهان قاطع ). حواس خمسه ، دیدن و شنیدن و بوئیدن و چشیدن و بسودن. || صلوات خمس را گویند که پنج وقت نماز باشد. ( برهان قاطع ). || ( اِخ ) خمسه نظامی. ( غیاث اللغات ). || پنج خزانه از جمله هشت گنج ( ؟ ) پرویز و آن این است : اول گنج بادآورد که آن را شایگان نیز گویند دوم گنج گاو،سوم گنج عروس ، چهارم گنج سوخته ، پنجم گنج شادآورد. ( غیاث اللغات ). || نام کتاب حدائق البلاغة که در پنج حدیقه است تألیف میرشمس الدین محمد فقیر.

معنی کلمه پنج گنج در فرهنگ فارسی

نام دیگر ((حدائق البلاغه ) ) تالیف میر شمس الدین محمد فقیر که شامل پنج حدیقه است.
( اسم ) ۱- حواس خمسه ۲- صلوات خمس پنج نماز . ۳- ( اسم ) پنج خزان. خسرو پرویز . ۴- خمس. نظامی .

معنی کلمه پنج گنج در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:خمسه نظامی

جملاتی از کاربرد کلمه پنج گنج

تا زخمهٔ من ترانه سنج است یک تار گسسته، پنج گنج است
کمال این پنج بیت آن پنج گنج است که ماند از تو چوآنها از نظامی
پنج نماز است به از پنج گنج به که بدین پنج شوی گنج سنج
در سخن پنج گنج نی‌باید نه ز ابیات پنج می‌باید
ولی بینم از کلک هر گنج سنج پر از پنج گنج این سرای سپنج
گشاد او پنج گنج از گنجهٔ خویش بدان پنج آزمایم پنجهٔ خویش
که ازان نقد قیمتی به سه سال کردم این پنج گنج مالامال
چو پنج گنج برآرم، خدیو هفت اقلیم ز من خزانه دارای گنجه می خواهد
مجموعه پنج گنج شامل پنج شعر روایی بلند است.
هفت بیت آمد غزلهای کمال پنج گنج از لطف آن عشر عشیر
در این کارگاه فسون و فسوس ز مس ساختم پنج گنج فلوس