پنج و چهار

معنی کلمه پنج و چهار در لغت نامه دهخدا

پنج و چهار. [ پ َ ج ُ چ َ ] ( اِ مرکب ) کنایه از نه فلک یا پنج حواس و چهارطبع. ( غیاث اللغات ).

معنی کلمه پنج و چهار در فرهنگ فارسی

( اسم ) پنج حس و چهار طبع .

جملاتی از کاربرد کلمه پنج و چهار

زانکه در زیر هفت و پنج و چهار نیست مُل بی‌خمار و گُل بی‌خار
بگذر از پنج و چهار و شش مبین تا شود عین عیان عین یقین
ماه دو هفته گرد رخ نور پاش او هر پرتوش ز ماه دو پنج و چهار به
تا دوزخ و بهشت کم از هفت و هشت نیست تا حس و طبع بیش ز پنج و چهار نیست
هفت و پنج و چهار از اکرامش با سه حرفند از اوّل نامش
نقش یک تنها به روی کعبتین پیدا شده پس شش و پنج و چهار و سه دو پنهان آمده
ای آمده از عالم روحانی تفت حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
بگفتمی سر پنج و چهار و هفت ولیک به یک دو لعب فرومانده‌ام به شش در عیش
که ذات پاک بیچون آشکار است درون جمله در پنج و چهار است
تا ز پنج و چهار بر نپری از شش و هفت و هشت برنخوری