پنج و شش. [ پ َ ج ُ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) حواس خمسه و جهات شش گانه : پس بپرسیدش که این احوال خوش که برونست از حجاب پنج و شش.مولوی.
معنی کلمه پنج و شش در فرهنگ فارسی
( اسم ) حواس خمسه و جهات شش گانه .، حواس خمسه و جهات ششگانه
جملاتی از کاربرد کلمه پنج و شش
ای مقیم حبس چار و پنج و شش نغز جایی دیگران را هم بکش
پنج روزی پنج و شش خواهد گذشت خواه ناخوش خواه خوش خواهد گذشت
زمن تا کسی پنج و شش برنگیرد ازو من دو یا سه مثل برنگیرم
"ارگان رسمی سرکوب شدهاست. . . جزوههای پست شده توقیف شده و شکایات نادیده گرفته میشوند. تقریباً هر نامه ای که به این دفتر میرسد علائم غیرقابل تردیدی در مورد بازشدن آن دارد، اگرچه هیچ علامت سانسوری در این مورد وجود ندارد. همه این نامهها بیدلیل منصرف میشوند، حدود چهار، پنج و شش هفته قبل از تحویل در نامههای الکترونیکی هستند. . .
به صد زحمت از چنگ یل جستهایم ز هر رستگان پنج و شش خستهایم
دو کون در نظر من یکی شد ای خواجه تو در شمار سه و چار و پنج و شش می باش
در سال ۲۰۰۵ میلادی این فرودگاه دارای شش پایانه بوده که عبارتاند از پایانه یک و دو که مربوط به پروازهای ایران ایر، ایران ایرتور، آتا ایر و قشم ایر است. پایانه شماره ۳ فرودگاه به حجاج تعلق دارد. پایانههای چهار و پنج و شش به ترتیب برای خروج و ورود پروازهای دیگر شرکتها بکار میروند.
در بیشتر کشورها، گذراندن دورهٔ مقدماتی برای کودکان پنج و شش ساله و گذراندن دورهٔ متوسطه برای نوجوانان سیزده ساله اجباری است.
در سال ۱۸۸۴ به همراه تاجری ثروتمند به وایمار آلمان رفت و درآنجا با «فرانتز لیست» ملاقات کرد. با اینکه تأثیر فراوانی از «لیست» و «واگنر» پذیرفت به سبکی شخصی دست یافت و آثار بسیاری در غالب سمفونی، باله، و کنسرتو برای سازهای مختلف ساخت. گلازُنُف اولین رهبریاش را در ۱۸۸۸ انجام داد. در سال ۱۸۹۶ به سِمت رهبری کنسرت سمفونیهای روسیه برگزیده شد و موفقترین آثارش را در دههٔ ۱۸۹۰ تصنیف کرد: شامل سمفونیهای شمارهٔ چهار، پنج و شش و بالهٔ رِیموندا. با اینکه طرفدار انقلاب روسیه نبود تا ۱۹۲۸ در روسیه ماند و پس از آن به پاریس رفت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۸ در آنجا ماند. به عنوان یک سمفونینویس شهرت جهانی پیدا کرد و از فرانسه و انگلیس دعوتنامههایی برایش رسید.
ای زده ناوکم به جان، یک دو سه چار و پنج و شش کشته چو بنده هر زمان، یک دو سه چار و پنج و شش
قومی خراب و مست و خوش قومی غلام پنج و شش آنها جدا وینها جدا آنها دگر وینها دگر
بود احمد را عیال و یک پسر بود سالش پنج و شش یا بیشتر
نصفی پنج و شش اندر ده و شعری دو بخوان شعرهایی سره و معنی او طبع پذیر
چو شد حمله بر پنج و شش ازدو روی دو لشکر بد ایستاده در گفتگوی