پنج دهنه

معنی کلمه پنج دهنه در لغت نامه دهخدا

پنج دهنه. [ پ َ دَ هََ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) دارای پنج دهانه. پنج چشمه ( پل ).
پنج دهنه. [ پ َ دَ هََ ن َ / ن ِ ]( اِخ ) نام موضعی است در پایان ولایت بحرآباد خراسان.( از حبیب السیر چ طهران جزو 3 از ج 3 ص 251 س آخر ).

معنی کلمه پنج دهنه در فرهنگ فارسی

نام موضعی است در ولایت بحر آباد خراسان

جملاتی از کاربرد کلمه پنج دهنه

این بنا در برگیرنده دو بخش است. بخش خاوری آن در دوره قاجار و بخش باختری که در آغازین سالهای دوره پهلوی به ساختمان پیشین افزوده شده است. نمای شرقی رو به جنوب ساخته شده است. هسته اصلی این ساختمان اتاق طنبی (نشیمن) است که در دو سوی آن راهروهای ورودی و در کناره‌های آن اتاق‌های گوشوار جای گرفته است. از پیش‌آمدگی اتاق‌های گوشوار به عنوان ایوان ستون‌داری بکار رفته است. ایوان دربردارنده پنج دهنه است که با قوس‌های نیم دایره پوشش داده شده است. در بخش شمالی طنبی نیز ایوانی با سه دهنه وجود داشته که رو به حیاط اندرونی بوده است. حیاط اندرونی شمالی از بین رفته و سمت شمالی طنبی را دیوار کشیده‌اند. این بخش ساختمان در سه طبقه ساخته شده است. در زیر اتاق طنبی حوضخانه قرار دارد.