پلفته

معنی کلمه پلفته در لغت نامه دهخدا

پلفته. [ پ ُ ل ُ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) پارچه ها و گلوله های علف سوخته را گویند که چون آتش در خانه علفی افتد زور آتش آنها را بر هوا برد. ( برهان قاطع ). آن باشد که چون آتش در خانه کاه پوش افتد گلوله های کاه سوخته که هنوز آتش در میانش باشد بزور آتش در هوا رود.( فرهنگ جهانگیری ) ( رشیدی ). آتش پاره که هوا آن را ببرد و به هندی آن را چنگاری گویند. ( غیاث اللغات ).

معنی کلمه پلفته در فرهنگ معین

(پُ لُ تَ یا تِ ) (اِ. ) پارچه ها و گلوله های علف سوخته که چون آتش در خانة علفی افتد زود آتش آن ها را بر هوا برد.

معنی کلمه پلفته در فرهنگ عمید

هرچیز سبک و نیم سوخته که از میان آتش به هوا رود.

معنی کلمه پلفته در ویکی واژه

پارچه‌ها و گلوله‌های علف سوخته که چون آتش در خانة علفی افتد زود آتش آن‌ها را بر هوا برد.

جملاتی از کاربرد کلمه پلفته

دره پلفته یا دره پلفته خارستان روستایی در دهستان جون‌آباد بخش لادیز شهرستان میرجاوه استان سیستان و بلوچستان ایران است.