پلتیه

معنی کلمه پلتیه در لغت نامه دهخدا

پلتیه. [ پ ِل ْ ل ِ ی ِ ] ( اِخ ) پیر. کیمیاوی فرانسوی. متولد در پاریس ، یکی از مشوقین تداول گنه گنه ( 1788 - 1842م. ).

جملاتی از کاربرد کلمه پلتیه

یک پمپ حرارتی معمول پلتیه، حاوی نقاط اتصال سری متعددی است که از آن جریان می‌گذرد. برخی از این نقاط با توجه به اثر پلتیه حرارت از دست می‌دهند، درحالی که نقاط دیگر حرارت دریافت می‌کنند. پمپ‌های حرارتی ترموالکتریک از این خاصیت بهره می‌برند، همان‌طور که خنک‌کننده ترموالکتریک در یخچال‌ها از این ویژگی استفاده می‌کنند.
در مقابل، پلتیه و هرولد از معیارهای متفاوتی برای احساس گناه استفاده کردند و هیچ ارتباطی پیدا نکردند. تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که زنانی که فانتزی‌های جنسی اجباری را گزارش می‌کنند نگرش مثبت تری نسبت به تمایلات جنسی دارند که با فرضیه احساس گناه در تناقض است. یک مطالعه جدیدتر در سال ۱۹۹۸ توسط استراسبرگ و لاکرد نشان داد که زنانی که در مورد زور خیال پردازی می‌کنند عموماً کمتر گناهکار و اروتوفیلیک تر هستند و در نتیجه فانتزی‌های مکرر و متنوع تری دارند. با این حال، گفته شده که فانتزی‌های اجباری رایج‌ترین نیستند.
عبارت اثر ترموالکتریک شامل سه اثر شناخته شده مجزا است: اثر سیبِک، اثر پلتیه و اثر تامسون.