پشت اب

معنی کلمه پشت اب در لغت نامه دهخدا

( پشت آب ) پشت آب. [ پ ُ ] ( اِخ ) نام ناحیتی از ولایت سیستان. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 213 ).

معنی کلمه پشت اب در فرهنگ فارسی

( پشت آب ) یکی از بخشهای سه گانه زابل که از شمال بمرز افغانستان متصل است . این بخش در شمال و مشرق زابل واقع است .هوای آن گرم و معتدلاست . آب قرای این بخش از رودخانه هیرمند است و در موقع طغیان رودخانه با کرجی بده های بخش میروند . مرکز بخش ده (( بنجار ) ) و جمعیت بخش قریب ۶۴۸٠٠ تن است .محصولات : غلات لبنیات پشم شغل اهالی زراعتگله داری وصید مرغابی است .

جملاتی از کاربرد کلمه پشت اب

در سال 1332 نبردی بین تیلر زاده‌ها و پشت اب فعلی درمیگیرد گه برای اتش بس 10 زن از نقاط مختلف پشت اب به عقد بزرگان تیلر در می ایند.