پسیج

معنی کلمه پسیج در لغت نامه دهخدا

پسیج. [ پ َ ] ( اِ )رجوع به بسیج شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پسیج

به دلیل ناهمواری توده خشکی ساحل، دو جریان مزبور با تأثیر خود بر اقلیم این ناحیه موجب تغییر آن شده و اجازه نمی‌دهند دماهای آن به‌طور یکنواخت با عرض جغرافیایی بالاتر آن افت پیدا کند. ساحل جنوبی تییرا دل فیوگو بخش شمالی ساحل دریک پسیج را تشکیل می‌دهد.