پس راندن

معنی کلمه پس راندن در لغت نامه دهخدا

پس راندن. [ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) بعقب راندن. عقب زدن.

معنی کلمه پس راندن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) یعقب راندن عقب زدن پس زدن.

جملاتی از کاربرد کلمه پس راندن

قصه سنجان سفر مهاجران زرتشتی از خراسان بزرگ به گجرات در غرب هندوستان را روایت می‌کند. فصل اول منظومه که طولانی‌ترین بخش آن است با هجوم تازیان و سقوط ساسانیان آغاز می‌شود و با بنای آتشکده زرتشتیان مهاجر در گجرات و پایندگی نسل آنان در آن سرزمین پایان می‌یابد. در فصل بعد قصه به پیروزی نخستین زرتشتیان مهاجر در پس راندن متجاوزان مسلمان و سپس شکست زرتشتیان در نبرد دوم با مسلمین و عاقبت فرار آنان از اقامت‌گاه نخستین‌شان (سنجان) می‌پردازد. این قسمت با افروختن آتش بهرام در نوساری پایان می‌یابد.