معنی کلمه پریدنی در لغت نامه دهخدا پریدنی.[ پ َ دَ ] ( ص لیاقت ) که پریدن تواند. قابل پریدن.پریدنی. [ پ ُ دَ ] ( ص لیاقت ) پرشدنی. مملوشدنی. قابل پرشدن. انباشتنی. که پریدن او ضرور است.
جملاتی از کاربرد کلمه پریدنی دل در بقا مبند کز این باغ پر فریب بی بال و پر چو قطره شبنم پریدنی است فضای تنگ قفس نیست در خور پرواز پریدنی به میان هوا، هوس دارم شاخ قدت خمیده ز بار شکستگی زین شاخ مرغ روح تو آخر پریدنی است