پرکه

معنی کلمه پرکه در لغت نامه دهخدا

پرکه. [ ] ( اِخ ) رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 569 شود. و ظاهراً کلمه درتاریخ بیهقی برکد باشد. رجوع به معجم البلدان یاقوت کلمه برکد شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پرکه

در دورانی از سالیان قدیم در این منطقه وفور نعمت به خصوص در زمینه کشت گندم و صیادی و با توجه به حضور مردمان عرب زبان این منطقه به اسم برکه (برکت) معروف شد که بعدها این کلمه در کاربرد فارسی به پرک تغییر نام یافت. رضا طاهری در کتاب از مروارید تا نفت وجه تسمیه پرک را این گونه می‌نویسد: پر+ک. پر احتمالاً از پار و بارگرفته شده باشد، چون پرک بارانداز کاروان‌هایی بوده که از ولایت فارس به بندر سیراف می‌رفته‌است و از این‌جا به وسیله چهارپایان بار تاجران را به سیراف می‌آورده‌اند. این مکان به‌علت موقعیت جغرافیایی در مسیر کاروان‌ها، می‌تواند با کلمه پارک و برخی از کلمه‌های دیگر زبان هند و اروپایی هم‌ریشه باشد. از طرفی دیگر پرک را برگرفته از پرکه یا برکه (جای نگهداری آب) نیز خوانده‌اند.
صید تو به منقار وفا برکند از بال هر پرکه نه آن شیفته طره دام است