پروردگی

معنی کلمه پروردگی در لغت نامه دهخدا

پروردگی. [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] ( حامص ) به بعض کلمات ملحق شود و افاده معنی اسمی کند: نمک پروردگی. نازپروردگی. سایه پروردگی.

معنی کلمه پروردگی در فرهنگ فارسی

به بعضی کلمات ملحق شود و افاده معنی اسمی کند

جملاتی از کاربرد کلمه پروردگی

پرده را از حسن خود پروردگی می دهی زان دل برد چون پردگی
آبشار پروردگی یک مفهوم بوم‌شناختی است که پژوهش‌های جدیدی را در بسیاری از زمینه‌های بوم‌شناسی تحریک کرده‌است. به عنوان مثال، همان‌طور که انسان‌ها در بسیاری از مکان‌ها از طریق شکار و ماهیگیری انجام داده‌اند، می‌تواند برای درک پیامدهای ضربه‌ای حذف شکارچیان برتر از شبکه‌های غذایی مهم باشد.
هست باران از پی پروردگی هست باران از پی پژمردگی