پروردگاری

معنی کلمه پروردگاری در لغت نامه دهخدا

پروردگاری. [ پ َرْ وَ دْ / دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) ربوبیت.

معنی کلمه پروردگاری در فرهنگ فارسی

ربوبیت الوهیت .

جملاتی از کاربرد کلمه پروردگاری

اینجهانرا غیر حق پروردگاری هست نیست هیچ دیاری به جز حق در دیاری هست نیست
احترام به پروردگاری تو برانگیخته شود.
شقیق بلخی - قدس الله تعالی سره - گفته است: بپرهیز از صحبت توانگر زیرا که چون دلت بدو پیوند گرفت و به داده وی خرسند شدی، پروردگاری گرفتی غیر خدای تعالی.
باز طرح آزری انداخت است تازه تر پروردگاری ساخت است
عنوانِ سریال اشاره به گفتگوی های اسپارو با سرسی لنیستر دارد که به او می‌گوید آنانی که مرتکب گناه شده‌اند، اگر پیش از برگزاری دادگاه، به گناهان خود اعتراف کنند، ممکن است مورد آمرزش «مادر» (سمبل اصلی پروردگاری در دین «خدای هفت سیما» و الههٔ آمرزش، صلح، باروری و زایش) قرار بگیرد. سرسی اعتراف می‌کند و های اسپارو مطابق این باور دینی، به او اجازه می‌دهد تا به قصر «رِد کیپ» بازگردد، مشروط بر آنکه مسیر میان معبد بزرگ بیلور تا قصر را، برهنه بپیماید.
سایه پروردگاری کم مباشی از جهان تا جهان در کار دارد سایه پروردگار
همی لاف پروردگاری زنی تن خود بدین تیغ کاری زنی
و اگر سبب آن حب شهوات و طول امل باشد باید معالجه آن را به آنچه در حرص و قناعت گفتیم، و آنچه در علاج طول امل بیاید نمود و اگر جمع مال به جهت اولاد و فرزندان باشد این نیست مگر از بی اعتقادی و بی خردی، زیرا که پروردگاری که اولاد را آفریده روزی نیز به جهت ایشان مقرر کرده است.
هر که ترک بندگی کرده شعار گوئیا پروردگاری نیستش
ز توصیف هر هوشیاری مبرّا بتأیید پروردگاری مؤید
تو تنها پروردگاری هستی که آرزومندان بر درت فرود آیند و تهی دستان به فضلت توانگر شوند و گنه کاران در وسعت رحمتت آرام گیرند.
حمد بی حد و ثنای بی عدد مر حضرت پروردگاری را که از یک قبضه خاک نمناک صد هزاران هزار طوطی لسان در نطق و بیان به فصاحت در آورده به خوان«فتبارک الله احسن الخالقین رب العالمین.»،