پروران

معنی کلمه پروران در لغت نامه دهخدا

پروران. [ پ َرْ وَ ] ( نف ، ق ) صفت فاعلی بیان حالت. در حال پروریدن.

معنی کلمه پروران در فرهنگ فارسی

در حال پروریدن

جملاتی از کاربرد کلمه پروران

برای پرورش جان خوش است کاهش تن خلاف مذهب تن پروران و جانکاهان
ببخشید شه، نعمتِ بیکران هنر پروران را کران تا کران
ز خوان نعمت آن جود پروران که بدی سگان درگهشان به ز گربه‌های زیاد
نعمت روی زمین ارزانی تن پروران می کند سیر از دو عالم، خوردن دل عشق را
از دل منعم مجو نسیم گشایش خانه تن پروران شمال ندارد
حدیث درد مرا دهر در میان انداخت که شد حدیث دگر درد پروران منسوخ
نشسته بسی با ادب پروران بسی بوده دمساز دانشوران
دیده تن پروران آب سیاه آورده است ورنه شمشیر شهادت موجه آب بقاست
صائب از تن پروران یاری طمع کردن خطاست اهل دل را نیست چون در عهد ما پروای هم
آن پیک رایگانی کز مهر پروران پیغام سر به مهر بر دلبران بری