پروای. [ پ َرْ ] ( اِ ) فراغت. ( صحاح الفرس ): مقصرم به ادای وظایف مدحت که از دعا به ثنا نیست یک دمم پروای.کمال اسماعیل.رجوع به پروا شود.
معنی کلمه پروای در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- ترس هراس بیم باک محابا مهابت رعبت خوف جبن . ۲- تاب توان طاقت تحمل . ۳- فرصت وقت و زمان مستعد برای امری . ۴- رغبت میل . ۵- پرداختن به ... رعایت جانب کسی توجه التفات میل . ۶- اندیشه تذکر . ۷- قصد عزم . ۸- آرام فراغ فراغت سکون قرار .
جملاتی از کاربرد کلمه پروای
نه شمعی که باشد ز پروانه دور نه پروانهای داشت پروای نور
هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد مست تو تا قیامت از خود خبر ندارد
ندانم من که گر حاشا جهد بر دامنت بادی مرا پروای آن باشد که یک معنی براندیشم
مرا خواهی بکش خواهی بسوزان شمع سان اما که نه پروای کشتن باشد و نه بیم مردن هم
نیست پروای شکایت حسن عالمسوز را طفل بازیگوش را دام تماشا آتش است
با وصل تو هم سخت نمی گیرم از آنک از عشق تو پروای تو هم نیست مرا
آمد ز برف مانده بر طُرّه شانهٔ عاج ماه است و هرگزش نیست پروای بیکلاهی
تبریز با تهران یکی نمیبود، دراینجا چند هزار مجاهد ورزیده، سروسامان یافته و آماده میبودند و خواهیم دید که چه مردانِ دلیر و کاردانی از ایشان برخاست، از آن سوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و حاج علی دوافروش و مانند اینان میبودند که پروای جان و دارائی را کنار گذارده از هیچ فداکاری بازنمیایستادند.
انگلوساکسونها اشعار بسیاری را به زبان انگلیسی باستان ارائه نمودند که برخی از آنها در اوایل سدهٔ ۹ نگاشته شدهاند هر چند اغلب اشعار باقیمانده در سده ۱۰ و ۱۱ میلادی گردآوری شدند. بیوولف که احتمالاً میان سالهای ۶۵۰ تا ۷۵۰ میلادی نوشته شده، نمونهای از همین اشعار است که حکایت شعرگونهٔ یک قهرمان اژدهاکُش است که فرجام وی نیز مرگ توسط اژدها است اما با این همه نشانههایی از تأثیرات وامگرفته از مسیحیت جدید در انگلستان را نشان میدهد. زبان انگلیسی باستان همچنین از سده ۹ به بعد برای نوشتار آکادمیک و متون ادبی مورد استفاده قرار گرفتهاست که از جمله آنها میتوان به ترجمهٔ آثار مشهور خارجی بر همین پایه از کتاب پروای شبان نام برد
شب همه شب نالم از دست غمت هیچ پروای منستت العیاذ
گر تو نور حق شدی از شرق تا مغرب برو زانک ما را زین صفت پروای آن انوار نیست
نگهدار خود را وز آینه بگذر نگاه تو پروای خود هم ندارد