معنی کلمه پرسخنی در لغت نامه دهخدا پرسخنی. [ پ ُ س ُ خ ُ / خ َ ] ( حامص مرکب ) پرگوئی. بسیارگوئی. پرحرفی. روده درازی. پرچانگی.
جملاتی از کاربرد کلمه پرسخنی سالها بعد گویندهٔ ناشناس و پرسخنی منظومهٔ همای و همایون خواجو را با تبدیل و تغییر و حذف اسامی و افزودن افسانههایی، منظومهٔ سامنامه را پدیدآورده است.