پرستیدنی

معنی کلمه پرستیدنی در لغت نامه دهخدا

پرستیدنی. [ پ َ رَ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور پرستش. که پرستش را سزاوار است.

معنی کلمه پرستیدنی در فرهنگ فارسی

( صفت ) که سزاوار پرستش است در خور پرستش .

جملاتی از کاربرد کلمه پرستیدنی

به دست دختری جوان و پرستیدنی همه چیز دگرگون شده‌است. او مرا دوست دارد و من هم او را. پس از دو سال، اکنون این نخستین باری است که دَمی راحتی و آسایش احساس می‌کنم. شاید ازدواج بتواند مرا خوشبخت سازد. بدبختانه او از طبقهٔ من نیست و در این صورت ازدواج برایم ناممکن است. باید تلاش بیشتری بکنم.
در زبان عربی به بت‌هایی که به‌شکل مجسمهٔ انسان‌ها و موجودات اساطیری بودند صنم و به نمادهای پدیده‌های طبیعی و سایر اشیای پرستیدنی وثن می‌گفتند. بت‌ها را به عنوان نماد خدایان در نظر می‌گرفتند و برای آن‌ها مراسم مذهبی نیایشی، هدیه و قربانی انجام می‌دادند تا خدای مورد نظر که بت سمبل زمینی آن بود را راضی کنند. در گذشته مجسمهٔ ال یهوه (قبل از دین یهود)، الله (قبل اسلام) و غیره در معابد یا به‌شکل نقاشی و سنگ‌نوشته در کتیبه‌های بسیاری موجود بود.