پرسان پرسان

معنی کلمه پرسان پرسان در لغت نامه دهخدا

پرسان پرسان. [ پ ُ پ ُ ] ( ق مرکب ) با سؤال از بسیار کس :
پرسان پرسان به کعبه می بتوان رفت.
پرسان پرسان روند بهندوستان.؟

معنی کلمه پرسان پرسان در فرهنگ فارسی

پرسنده از بسیار کس با سوئ ال از اشخاص بسیار : (پرسان پرسان بکعبه می بتوان رفت . )

جملاتی از کاربرد کلمه پرسان پرسان

گریان گریان شوم پذیره پرسان پرسان ز کاروانان
افتان خیزان رسیم تا منزل دوست پرسان پرسان رویم تا خیمهٔ یار
ترسان ترسان همی روم بر اثرش پرسان پرسان ز خلق عالم خبرش