پاره پوره

معنی کلمه پاره پوره در لغت نامه دهخدا

پاره پوره. [ رَ / رِ رَ /رِ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع است. پاره پاره.

معنی کلمه پاره پوره در فرهنگ فارسی

( صفت ) پاره پاره
از اتباع است پاره پاره

جملاتی از کاربرد کلمه پاره پوره

در شهری دور بچه‌ای زندگی می‌کرد که مریض بود و به سختی نفس می‌کشید. مادرش هم دایم کنارش می‌نشست و نگاهش می‌کرد و غصه می‌خورد چون هر روز صدای نفس‌های بچه کمتر می‌شد و مادرش بیشتر نگران می‌شد. یک روز پیرمرد غریبه‌ای که یک دست لباس پاره پوره و کهنه تنش بود وارد خانه‌ی آنها شد. پیرمرد به مادر بچه گفت که آمده آنجا تا کمی گرم بشود. مادر هم آب را روی اجاق گذاشت تا برایش قهوه درست کند.مادر هم به بچه و هم به پیرمرد نگاه کرد و پرسید: «یعنی خدا بچه را برام نگه می‌داره؟ یعنی اون زنده می‌مونه؟»