وینه

وینه

معنی کلمه وینه در لغت نامه دهخدا

وینه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. 270 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
وینه. [ ی َ ن َ / ن ِ ]( اِخ ) وین ، پایتخت کشور اطریش. رجوع به ویِن شود.

معنی کلمه وینه در فرهنگ اسم ها

اسم: وینه (دختر) (کردی) (تلفظ: vine) (فارسی: وینه) (انگلیسی: vine)
معنی: عکس، تصویر، سبد میوه چینی، مانند، مثل، ( اعلام ) نام روستایی در کردستان

معنی کلمه وینه در دانشنامه عمومی

وینه (کرج). وینه روستایی از توابع بخش آسارا شهرستان کرج در استان البرز ایران است. مردم این روستا به زبان تاتی کرجی سخن می گویند. همچنین در الموت روستای تات زبان هم نام با این روستا وجود دارد.
این روستا در دهستان آدران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۱ نفر ( ۶۲خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه وینه

شه جانْ رهْ فدا کمّهْ اُونْ ماهِ نُویی دْخشْ تما دارْ مهْ وینه «نا» نَوُویی
مَطْلوبْ وینه که سَخُونْرِهْ هٰاکنی گُوشْ دا قَصّه‌یِ مَجنونْ بَنوُو فِرامُوشْ
هر کس که مَطْلوبِ دَسْ زَهر هٰاکِنی نوشْ، سُونِ آبِ طَهُورِهْ، وینه هزارْ جُوشْ
نخستین دوره‌ی هفته‌ی فیلم صامت با همکاری موزه‌ی هنرهای معاصر تهران برگزار شد. تمرکز اصلی این دوره از این رویداد بر فیلم‌های ویکتور شوستروم بود. در کنار اکران آثار شوستروم آثاری از کارگردانان دیگر دوران صامت سینما مانند یاشوهیرو اوزو، فریتز لانگ، موریس اشتیلر، کارل تئودور درایر، رابرت وینه و کارلهینز مارتین نیز اکران شدند.
شهرستان کرج شهر کمالشهر ، شهر آسارا و روستاهای جی ،آزادبر، ابهرک ،ادران، ارنگه ،اویزر ،ایگان، باغ پیر، پورکان، تکیه سپهسالار، جور آب، چاران، حسن‌کدر، خوارس، خور، خوزنکلا ،درده، دروان، سرخه‌دره ،سر زیارت سرک، سرودار ،سیاه کلان ،سیجان، سیرا، کلوان، کلها، کندر، کوشک بالا، کوشکک کهنه ده، کیاسر، کیاسرلات، گرم آب، گسیل، گشنادر، لانیز، لیلستان، ملک فالیز، مورود ،میدانک، نسا، نشترود، نوجان، وارنگه‌رود، واریان، ورزن، وله، وینه .
امیر گنه: این حکایتْ وینه بُویی عاجِ تَنْ که حوره، تَنْ ندارْنهْ شُویی
شه داشت و نداشت غم ره ننه داشتن دم همین دمه، ایندم که وینه داشتن
در کتاب درسی دانشگاهی «ترجمهٔ متون ادبی» ،با الهام از نظریات دو زبانشناس به نام‌های ژان‌پل وینه و ژان داربلنه، هفت روش را برای ترجمه ادبی نام برده شده‌است: سه روش تحت‌اللفظی، وامگیری، گرته‌برداری، مبتنی بر «ترجمهٔ مستقیم» هستند، زیرا لفظ یا ماهیت صوری پیام نویسنده در ترجمه دگرگون نمی‌شود و مستقیماً به زبان مقصد انتقال می‌یابد. چهار روش تغییر صورت، تغییر بیان، معادل‌یابی و همانندسازی دلالت بر «ترجمهٔ غیرمستقیم» دارند، زیرا برای انتقال پیام نویسنده، ماهیت صوری آن به مقتضای جمله در زبان مقصد دگرگون می‌شود و محتوای معنایی پیام نویسنده با الفاظ دیگر انتقال می‌یابد.
گَشْت کنُونْ، کنُونْ وینه بیایمْ کوته دایمْ به تماشا وینه ایشمْ رُوته