وهمی

معنی کلمه وهمی در لغت نامه دهخدا

وهمی. [ وَ می ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به وهم. ( اقرب الموارد ). خیالی. || بر جزئی که با وهم درک میشود اطلاق میگردد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || گاهی اطلاق میشود بر آنچه قوه متخیله از پیش خود آن را درست کرده باشد و مانند محسوسات باشد. خلاصه اینکه اختراع خود متخیله باشد چنانکه هرگاه شنیده باشد که غول حیوان درنده ای است که مردم را هلاک میکند، متخیله در مجسم ساختن این درنده وحشی اقدام میکند و برای آن نیشی چون نیش درندگان تصور مینماید. پس وهمی بر این معنی آن است که با هیچیک از حواس ظاهری درک نمیشود زیرا در خارج وجود ندارد ولی اگر در خارج وجود می داشت با یکی از حواس خمسه ظاهری قابل درک بود. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || نیش غولی. خرافی. افسانه ای.

معنی کلمه وهمی در فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به وهم : ۱ - خیالی تخیلی مقابل حقیقی : (( اول لذت و آن جسمانی باشد یا غیر جسمانی وهمی باشد یاحقیقی . ) ) ۲ - ناشی از تصور غلط پنداری .

جملاتی از کاربرد کلمه وهمی

خلوت حقیقی عبارت از ترک مألوفات و محسوسات و قطع خواطر وهمی و خیالی است، پس اگر شخصی در خانه ای خالی باشد و ترک مألوفات نکرده باشد و خواطر شیطانی او که عبارت از عمل قوّه وهمی و خیالی است قطع نشده، او در فرقت است نه در خلوت.
آسیب به ناحیه جداری ممکن است موجب ایجاد پیوندهای وهمی ویژگی‌ها نیز شود. پیوندهای وهمی زمانی اتفاق می‌افتند که افراد گزارشی از ترکیب ویژگی‌هایی را که رخ نداده‌اند، بدهند. برای مثال، هنگامی که یک مربع نارنجی و یک دایره بنفش ارائه می‌شود، شرکت‌کننده ممکن است یک مربع بنفش یا دایره نارنجی گزارش دهد. اگر چه به‌طور معمول نیاز به شرایط خاصی برای یک فرد غیر معیوب برای ایجاد یک ترکیب وهمی وجود دارد، به نظر می‌رسد که برخی از بیماران با آسیب به قشر موضعی ممکن است به چنین اختلالات دیداری فضایی آسیب‌پذیری نشان دهند. نتایج بیماران جداری نشان می‌دهد که قشر جداری و به تبع آن، توجه فضایی ممکن است در حل این مشکل اتصال ویژگی‌ها استفاده شود.
ذهن تو بیک فکرت ناگاه بداند وهمی که نهان باشد در پرده اسرار
زین خمستان هوس نشئهٔ وهمی داریم که به تر، طیب دماغم نرسیدن نرسید
پرویز براتی در کتاب دیونامه دربارهٔ حیات دیوان در ایران می‌نویسد: هیولاهای خیالی و شبح‌گون، ازجمله دیو، که در الهیات پیشااسلامی، نمایندگان یک دیگری تهدیدآمیز بودند، در دورهٔ اسلامی در هیبتی تازه ظاهر و به پای ثابت روایت‌های ادبی دورهٔ اسلامی و فرهنگ عامهٔ مردم ایران تبدیل شدند. می‌توان گفت ادب دورهٔ اسلامی و فرهنگ عامهٔ مردم ایران دیو و پری و اژدها را صاحب پرسونای تازه‌ای کرد. تفاوت چهرهٔ این موجودات وهمی، قبل و بعد از اسلام، در تفسیری که از این موجودات وهمی می‌کنند نهفته شده‌است. این تفسیر، پیش از اسلام جنبه‌های ایدئولوژیک و سیاسی داشت، اما پس از اسلام تمایل به زیبایی‌شناسانه کردن آن بر وجه ایدئولوژیک و سیاسی آنها برتری یافت.
و گروهی گفته اند کی مشاهدة اشارة کند بطرفی از تفرقه زیرا که باب مفاعلت اندر تازی میان دو کس باشد و این وهمی بود از گویندۀ این زیرا که اندر ظهور حق هلاک خلق بود و باب مفاعلت جمله اقتضاء مشارکت نکند مانند سافر و طارَقَ النَّعل و آنچه بدین ماننده بود و اندرین معنی گفته اند، شعر:
گفت روبه صاف ما را درد نیست لیک تخییلات وهمی خورد نیست
همی کشت از چپ همی زدبه راست همی تن فکند وهمی جان بکاست
سبحه بر زنار وهمی بسته‌اند این گره‌ گر واشود تار است و بس
از سراغ چشمهٔ حیوان که وهمی بیش نیست می‌دهد آبی نشان آیینهٔ اسکندری
فرضیهٔ درّهٔ وهمی می‌گوید که اگر ظاهر یک ربات هر چه بیشتر شبیه یک انسان واقعی شود، در آغاز واکنش احساسی برخی از بینندگان به ربات مثبت‌تر می‌شود، ولی از مرحله‌ای به بعد این واکنش به سرعت افت کرده و تبدیل به حس دافعه می‌شود.
زلفین خمیده بخطت دید وهمی گفت نظاره گیت پیر شد اما تو جوانی
«پوپر با شعار دفاع از آزادی به ایران آمد، اما در حقیقت در صدد یافتن مخالفان وهمی و حقیقی آزادی و معارضه با آنان بود و کمتر کاری به اصل آزادی داشت. من نمی‌گفتم آزادی بد است (و چگونه چنین سخنی می‌توانستم و می‌توانم گفت) بلکه می‌گفتم چرا کسانی که این همه دم از آزادی می‌زنند، باید مدام در کار نفی و رد باشند و به مخالف خود مجال سخن گفتن ندهند.»
به یکدست فرزند ضرغام دین همی کشت خصم وهمی جست کین
ز مژگان خونین بخار و بسنگ همی داد آب وهمی داد رنگ