وهرجرد

معنی کلمه وهرجرد در لغت نامه دهخدا

وهرجرد. [ وَ ج ِ ] ( اِخ ) ورگرد. دهی جزو دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران در 3 هزارگزی شمال راه شوسه کرج به قزوین. سکنه 253 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، چغندرقند، صیفی ، باغات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

جملاتی از کاربرد کلمه وهرجرد

محدوده‌ای که امروز کرج بزرگ (شهر کرج) نامیده می‌شود، در گذشته شامل روستاهایی تابع حوزهٔ کن، شهرستان شمیران، ساوجبلاغ و شهریار و ارنگه بزرگ بوده‌است؛ و کلاک، سرجوب، حصار، وسیه، باغ پیر، بیلقان، حسین‌آباد بیلقان، علی‌آباد پرگیرک، زورآباد، بیدستان، دشت ویان، جوادآباد، نهر رستم، درهٔ دروا، حسن‌آباد، حاجی‌آباد، صوفی‌آباد، وهرجرد (ورگرد)، دلمبر، حیدرآباد، میان‌جاده، شنبه‌دژ، نوزمین، سیاه کلان، کسین، کارخانهٔ قند، گلشهر، مهرویلا، مهرشهر، حسین‌آباد، پیشاهنگی، گلدشت، جو مردآباد، سرحد آباد، آسیاب برجی، سرآسیاب، ده کرج، حسین‌آباد راه‌آهن، شهر صنعتی، اطراف امامزاده طاهر و امامزاده حسن، باغ فلاحت و مناطق دیگری که در سال‌های اخیر در محدودهٔ شهر کرج قرار گرفته، را در بر می‌گرفته‌است.