ونده

معنی کلمه ونده در لغت نامه دهخدا

ونده. [ وَ دَ / دِ ] ( اِ ) تره تیزک. ( غیاث اللغات از جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( برهان ). به عربی جرجیر خوانند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( برهان ).

معنی کلمه ونده در فرهنگ عمید

= تر تیزک

معنی کلمه ونده در فرهنگ فارسی

(اسم ) تره تیزک : ... و زتره هاوند...

جملاتی از کاربرد کلمه ونده

در سال ۱۷۹۶ دیرکتوار از ارتش پشتیبانی نمود. لوئی لازار هوش در ونده شورش را خواباند. ناپلئون در ایتالیا پیروزی‌هایی به دست آورد. پادشاه ساردینی در مه ۱۷۹۶ با فرانسه صلح کرد و نیس و ساووا را به جمهوری فرانسه واگذار کرد و همچنین سنگرهای پیدمونتز را به فرانسویان سپرد. اسپانیا به جرگه همپیمانان فرانسه پیوست و در اکتبر ۱۷۹۶ ناپل با فرانسه پیمان آشتی امضا کرد.
وقتی که میر خانه را برای کارفرما (جیم وجین داگلاس) مبله کرد، بعضی از مبلمان را خودش طراحی کرد و همچنین از طراحی‌های لوکور بوزیه و میس ونده روهه استفاده کرد.این خانه به صورت ماشینی سفید و مستقل از محیط طبیعی پیرامون ساخته شده است .سبک معماری این خانه مدرن است.این طرح تداعی کننده طرح لوکوربوزیه برای ویلا ساوا میباشد.