وندر

معنی کلمه وندر در لغت نامه دهخدا

وندر.[ وَ دَ ] ( حرف ربط + حرف اضافه ) ( از: و + اندر ) و در. و اندر. ( فرهنگ فارسی معین ) وَاندر :
تدبیرصد رنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی
وندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لایری.مولوی ( دیوان کبیر ج 1 ص 4 ).
وندر. [ وَ دَ ] ( اِ ) عنکبوت سیاه ( در تداول مردم قزوین ): مثل وندر؛ سخت سیه چرده و استخوانی.

معنی کلمه وندر در فرهنگ فارسی

و در و اندر : تدبیر صد رنگ افگنیبر روم و بر زنگ افگنی وندر میان جنگ افگنی فی اصطناع لایری . ( دیوان کبیر )
عنکبوت سیاه مثل وندر سخت سیه چرده و استخوانی .

جملاتی از کاربرد کلمه وندر

در سر و سرای خود نگذاشتم الاالله وندر دل ورای خود نگذاشتم الاالله
اندر آن هفته که بگذشت جهان پیر نمود وندر این هفته جوانست کران تابه کران
اوربیتون به شکل نظری توسط وندر برینک، خمسکی و ساواتزکی در سال ۱۹۹۷–۱۹۹۸ پیش‌بینی شد. مشاهده تجربی آن به شکل یک شبه‌ذره مجزا در مقاله‌ای که در سپتامبر ۲۰۱۱ منتشر شد، گزارش شده‌بود
با آتش و آب و باد باید بودن وندر حرکت چو گرد برباید خاست
در خرابات عاشقان کوییست وندر آن خانه یک پری‌روییست
دست تهی به‌زیر زنخدان کند ستون وندر هوا همی شمرد پود و تان برف
باریت وندر یک اندیس غیرفلزی است که در استان قزوین قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، باریت است.سنگ میزبان این اندیس سنگهای آذرآواری است و دیرینگی آن به دوران ائو- سازند کرج می‌رسد. در این اندیس، پاراژنز‌های گالن - مالاکیت یافت می‌شوند.
در گذر از سر این نکته سرایی وحشی وندر این مجلس فرخ به دعا دست برآر
بردند خواسته به ستم ازکسان و زن وندر گزیده باغ نشستند و بوستان
از خاطر او غیر مرا بیرون کن وندر دل او مهر مرا افزون کن
عالمی آمد به چشم من مزین وندر او لشکر تازی و دهقان در جدل با یکدگر
رابرت در شیکاگو، ایلینوی آمریکا متولد شد. پدرش هانس گرهارد فیشر، زیست‌فیزیکدان آلمانی، و مادرش رجاینا وندر فیشر، شهروند آمریکایی از تبار یهودی بود.
ای سلسلهٔ زلفت زنجیر دل شیدا از دیدهٔ ما پنهان وندر دل ما پیدا
اوربیتون به شکل نظری توسط وندر برینک، خمسکی و ساواتزکی در سال ۱۹۹۷-۱۹۹۸ پیش‌بینی شد. مشاهده تجربی آن به شکل یک شبه‌ذره مجزا در مقاله‌ای که در سپتامبر ۲۰۱۱ منتشر شد، گزارش شده‌بود