ومده

معنی کلمه ومده در لغت نامه دهخدا

( ومدة ) ومدة. [ وَ م َ دَ ] ( ع اِ ) ومد. گرمای سخت یا گرمای سخت مع ایستادگی باد یا تری و خنکی که در شدت گرما از طرف دریا آید، یا سختی گرمای شب. ( اقرب الموارد ). رجوع به وَمَد شود.
ومدة. [ وَ م ِ دَ ] ( ع ص ) ( لیلة... ) شب سخت گرم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به وَمَد شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ومده

برو طبیب ومده درد سر به من زاین بیش که دردهای مرا لعل او دوا کرده