معنی کلمه وعور در لغت نامه دهخدا وعور. [ وُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ وعر، به معنی دشوار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به وعر شود. || ج ِ واعر ( منتهی الارب )، به معنی دشوار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به واعر شود.وعور. [ وُ ] ( ع مص ) وعر. وعارة. وعورة. دشوار گردیدن جای. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه وعور دیدم آن دوزن یکی پیراست وعور دختری هست آن دگر یک همچو حور بباید مرد اول مفلس وعور که تا کرباس یابد از تو در گور