وعف. [ وَ ] ( ع اِ ) هر جای درشت و سطبر از زمین که در آن آب ایستد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، وِعاف. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه وعف
از مقتبسات مشکات نبوت است این حدیث که «من عشق وعف و کتم فمات مات شهیدا» یعنی: هر که در جاذبه عشق آویزد و با لطایف عشق آمیزد و در آن طریقه عفت و کتمان پیش گیرد چون بمیرد شهید میرد.