وصافی
معنی کلمه وصافی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه وصافی
جلوه حسن ز وصافی اوست سکه عشق ز صرافی اوست
آفرین افرین بر درخت های نارنج، رضوان هم هرگز مثل این ها نداشت. طوبی باین خوبی نیست، سدره باین جلوه نمیباشد. باقی مدایح شما و وصافی نارنج ها در عهدة شاهمیرخان باشد، چرا که جهود آمد و مرا بحضور برد.
بلند اقبال وصافی دل از آنم که فکر وذکر من پیوسته هو شد
عطار به وصافی گرچه به کمال آمد شد گنگ زبان او در وصف کمال تو