وص. [ وَص ص ] ( ع مص ) استوار کردن کار را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). محکم و استوار کردن کار را. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). و فعل آن از باب نصر آید. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه وص در فرهنگ فارسی
استوار کردن کار را محکم و استوار کردن کار را
جملاتی از کاربرد کلمه وص
کوه وص حرا گرفت چون شیدا مست و بیخویش گشت از آن ص هبا