وزاغ

معنی کلمه وزاغ در لغت نامه دهخدا

وزاغ. [ وِ ] ( ع اِ ) ج ِ وزغة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). به معنی کربسه ها یاجانوری شبیه کربسه. ( آنندراج ). رجوع به وزغة شود.

معنی کلمه وزاغ در فرهنگ فارسی

جمع وزغه بمعنی کربسه ها یا جانوری شبیه کربسه

جملاتی از کاربرد کلمه وزاغ

خرد موی وزاغ چشم و پهن روی و گرد سم تیز گوش و دوربین وره نورد وراهوار
تو مرغ زیرکی واین قدر نمی دانی که کبک وزاغ نزیبد بیک قفس با هم