وزاب

معنی کلمه وزاب در لغت نامه دهخدا

وزاب. [ وَزْ زا ] ( ع ص ) دزد ماهر در دزدی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). دزد حاذق. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه وزاب در فرهنگ فارسی

دزد ماهر در دزدی دزد حاذف

جملاتی از کاربرد کلمه وزاب

برفت و راه بیابان گرفت دلبر من وزاب دیده من در جهان بیابان نیست
تا مسخر گرددت ملک سکندر خضر وار از سیاهی رخ متا وزاب حیوان درگذر
یکی آفرین کرد بر سام گرد وزاب دو نرگس همی گل سترد