ورچند

ورچند

معنی کلمه ورچند در لغت نامه دهخدا

ورچند. [ وَ چ َ ] ( حرف ربط مرکب ) مخفف وارچند.وگر چند. واگرچند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
گویم اگر عدوی تو کلب است راست است
ورچند با شجاعت و با سهم ضیغم است.سوزنی.
ورچند. [ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین. سکنه آن 826 تن و آب آن از رود محلی تأمین می شود. محصول آنجا غلات و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت ، قالی و جاجیم بافی است. سر راه فرعی خلجستان به آب گرم واقع است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه ورچند در دانشنامه عمومی

ورچند یک روستا در ایران است که در استان مرکزی واقع شده و قدمتی بالا دارد که در قدیم الایام این روستا طبق شواهد اطراف روستا دژ ( قلعه ) بوده است این روستا در دهستان علیشار قرار دارد. ورچند ۱۱۷ نفر جمعیت دارد. در قدیم بوسیله دیوارهای بلند که چهار برج دیدبانی داشته محصور می شد. عمده درآمد مردم روستا از کشت دیم گندم و دامداری است.

جملاتی از کاربرد کلمه ورچند

کین است ترا مانا با جان و دل اندر تن ورچند بنزد تو مهر است از آن و این