وحدت شهود

معنی کلمه وحدت شهود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وحدتِ شهود که در مقابل وحدت وجود عنوان شده، و علاء الدّوله سمنانی در رونق دادن آن فکر کوشیده؛ توحید الهی است از راه کشف و شهود عرفانی و این معنا منافی و مبطل وحدت وجود نیست.
در مورد وحدت شهود آنچه می توان به طور اختصار بیان کرد، این است که؛ جمعی از صوفیه که منکر وحدت وجودند؛ و از آن جمله علاء الدوله سمنانی، در مقابل وحدت وجود اصطلاح تازه ای وضع کرده اند با نام «وحدت شهود»؛ و به این سبب آن جماعت، «وحدت شهودی» را در مقابل «وحدت وجودی» قرار می دهند. مقصود از «وحدت شهود» دستیابی به توحید الهی و اثبات آن، از راه کشف و شهود عرفانی است؛ نه به طریق متکلمان با دلیل عقلی و قیاس برهانی.
نظر شهید مطهری
استاد مطهری وحدت شهود را این گونه توضیح می دهد:هر موجودی غیر از خدا هرچه از عظمت که داشته باشد بالاخره یک موجود محدودی است، ذات حق وجود لایتناهی است، کمال لایتناهی است، عظمت لایتناهی است، قدرت لایتناهی است، جمال لایتناهی است. اگر موجودات را با یکدیگر مقایسه کنیم یکی بزرگ تر است، یکی کوچک تر. مثلاً وقتی یک نهر را با یک دریا مقایسه می کنیم ، دریا بزرگ است و نهر کوچک. محدود با محدود می تواند نسبت داشته باشد اما محدود با نامحدود اصلاً نسبت ندارد.این که انسان در بینش خود اشیاء را بزرگ و کوچک می بیند با مقایسه می بیند. وقتی ما می گوییم این کوچک است و آن بزرگ، آن کوچک به مقایسه یک شی ء دیگر کوچک است و این بزرگ به مقایسه یک شی ء دیگر بزرگ است. در همین امور محسوسه، یک شی ء که همیشه به نظر ما بزرگ می آید، وقتی همان را در مقابل یک بزرگ تر از خودش می بینیم خیال می کنیم کوچک شده. مثلاً یک آدم بلند قد که همیشه به نظر ما عجیب می آید، وقتی با یک آدم بلند قدتر از خودش- که یک سر و گردن از او بلندتر است- راه برود آدم خیال می کند کوچک شد. نظر انسان این است.عارف وقتی که عظمت لایتناهای حق را شهود می کند (علم لایتناهی، قدرت لایتناهی، کمال لایتناهی) متناهی در مقابل لایتناهی اصلاً نسبت ندارد؛ حتی گفتن این که این بزرگ تر است از آن، درست نیست، چون باید آن را یک چیزی حساب کرد و گفت این بزرگ تر است. لهذا در حدیث هم هست که از امام سؤال کردند: آیا معنای «اللَّهُ اکْبَر» اللَّهُ اکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ است؟ خدا بزرگ تر است از هر چیز؟ فرمود: نه، این حرف غلط است، «اللَّهُ اکْبَرُ مِنْ انْ یوصَفَ»؛ خدا بزرگ تر است از این که به توصیف دربیاید نه بزرگ تر است از هر چیز دیگر، که اشیاء قابل مقایسه با خدا باشند، بعد بگوییم ولی خدا از آنها بزرگ تر است؛ نه، اصلاً قابل مقایسه نیستند.این است که عارف که عظمت حق را شهود می کند (این جا دیگر وحدت شهود می شود) قهراً غیر او را اساساً نمی تواند ببیند: اگر آن وجود است اینها دیگر وجود نیست، اگر آن قدرت است اینها دیگر قدرت نیست، اگر آن عظمت است اینها دیگر عظمت نیست، اصلاً او شی ء است، اینها لا شی ء هستند.
در کلام سعدی
سعدی یکی دو جا که خواسته موضوع وحدت عرفانی را بگوید تقریباً در همین سطح گفته نه بیشتر. یکی از شعرهای معروف بوستان سعدی است، می گوید:ره عقل جز پیچ در پیچ نیست••••برِ عارفان جز خدا هیچ نیستاین می شود وحدت وجود. بعد خودش اعتراض می کند، خودش هم جواب می دهد، می گوید:توان گفتن این با حقایق شناس ••••ولی خرده گیرند اهل قیاسکه پس آسمان و زمین چیستند••••بنی آدم و دیو و دد کیستند.جواب می دهد:پسندیده پرسیدی ای هوشمند••••جوابت بگویم گر آید پسندکه خورشید و دریا و کوه و فلک ••••پری و آدمیزاد و دیو و ملک همه هرچه هستند از آن کمترند••••که با هستی اش نام هستی برنداین است معنای این که: «برِ عارفان جز خدا هیچ نیست».این (وحدت شهود) یک نوع وحدت وجود است. این نوع وحدت وجود را هیچ کس ایراد نمی گیرد. در هر صورت در نظر محققین این نوع از وحدت شهود با وحدت وجود که دیگر عرفا و صوفیه گفته اند منافات ندارد؛ یعنی لازمه وحدت شهود یا توحید شهودی این نیست که قضیه وحدت وجود باطل باشد.
← نطر محمد حسین تهرانی
...

جملاتی از کاربرد کلمه وحدت شهود

بنیان گذاران اندیشه ی دیوبند تحت تأثیر افکار « شیخ احمدبن عبدالاحد سرهندی » و « شاه ولی الله احمدبن عبدالرحمان » قرار داشتند. سرهندی وابسته به طریقه ی نقشبندیه بود که از لحاظ فکری معتقد به وحدت شهود بودند ؛ سرهندی به نظریه « ابن عربی » انتقادات شدیدی وارد آورد و با فاصله گرفتن از توحید وحدت وجودی ، میان تصوف و کلام پیوند برقرار کرد.