وجناء

معنی کلمه وجناء در لغت نامه دهخدا

وجناء. [ وَ ] ( ع ص ) شترماده سخت و استواراندام ، این مأخوذ از وجین است و گویند وجناء ناقه بزرگ وجنه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). و گویند ناقة عظیمة الوجنتین. ( اقرب الموارد ). اشتری سخت کوهان. ( مهذب الاسماء ).

جملاتی از کاربرد کلمه وجناء

روادبن مثنّی سه پسر به نامهای وَجناء، محمد و یحیی داشت. بلاذری و یاقوت تجدید بنای شهر تبریز و آباد ساختن آن را از اقدامات خانوادهٔ رواد به‌ویژه پسران او دانسته‌اند. آنان همچنین به دور شهر بارو کشیدند. پسران رواد در دوره‌های مختلف بر ضد خلفای عباسی شوریدند. وجناء به همدستی صدقةبن علی، حاکم ارومی، بر هارون‌الرشید طغیان کرد. به نظر می‌رسد شورش وجناء را خزیمةبن خازم سرکوب کرده باشد.