واگذارده

معنی کلمه واگذارده در لغت نامه دهخدا

واگذارده. [ گ ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) واگذاشته. واگذار کرده شده. واگذار شده. تسلیم شده. تفویض شده. که به دیگری محول و واگذار شده است.

معنی کلمه واگذارده در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - تسلیم کرده . ۲ - ترک کرده . ۳ - حواله کردنه بعهد. کسی انداخته.

جملاتی از کاربرد کلمه واگذارده

پس از مرگ ابوهاشم که در سوریه و در مواجهه با هشام بن عبدالمالک، خلیفه اموی در ۹۸ هجری (۷۱۶–۱۷ میلادی) روی داد، چندین گروه شیعی سر برآورند که هر کدام ادعا می‌کردند ابوهاشم رهبری را به امام خودشان واگذارده است. برای نمونه، بیانیه، پیروان بیان بن سمعان تمیمی، ادعا می‌کردند که ابوهاشم امامت را به بیان وانهاده است. همچنین پیروان عبدالله بن معاویه، حارثیان، او را به جانشینی ابوهاشم انتخاب کرده بودند. راوندیه مدعی بودند که ابوهاشم در حین مرگ رهبری شیعه را به محمد بن علی، نوه عبدالمالک عباس، از خاندانی عموی پدری ابوهاشم، واگذارده است.