واکس زدن

معنی کلمه واکس زدن در لغت نامه دهخدا

واکس زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) واکس بروی کفش مالیدن. کفش را با واکس برّاق و تابان کردن. رجوع به واکس شود.

معنی کلمه واکس زدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) با واکس براق کردن ( کفش ) .

جملاتی از کاربرد کلمه واکس زدن

(بازرس کل) سی‌آی‌ای اعتقاد دارد که این سازمان در طرحی به منظور مسموم ساختن فیدل کاسترو از نمک تالیُم که در هنگام واکس زدن کفش‌هایش در آن قرار داده بودند، استفاده کرده تا او در اثر مجاورت با این ماده مسموم گردد. هدف این طرح آن بود که او اعتبارش را با ریزش مو و سیبل معروفش از دست بدهد، اما سفری که در نظر بود در خلال آن از این ماده استفاده شود، لغو گردید.
خوزه لوئیس رودریگز در کاراکاس به دنیا آمد. پدر او خوزه آنتونیو رودریگز اهل جزایر قناری، اسپانیا بود و مادرش آنا گونزالس یک زن خانه‌دار ونزوئلایی بود. او پدرش را در شش سالگی از دست داد و با مادرش به همراه ۱۱ برادر و خواهر در شرایطی سخت بزرگ شد. او مجبور به واکس زدن کفش‌ها و بسته‌بندی در سوپرمارکت‌ها برای گذران زندگی بود. او بدون داشتن هیچ تحصیلات آکادمی و از راه تجربی موفق به خوانندگی و بازیگری گردید.