معنی کلمه واقعه حره در دانشنامه اسلامی
امام سجاد(ع) در این قیام با مردم مدینه همراه نشد؛ ولی در خانه خود، به بسیاری از زنان و کودکان و حتی اهل و عیال و اطرافیان مروان بن حکم پناه داد.
به سنگستان سیاه رنگ، حرّه می گویند و چون این قیام از سنگستانی در شرق مدینه به نام «حرّه واقم» یا «حرّه زُهره» (منسوب به بنی زهره از اقوام یهود)؛ شروع شد، به این نام معروف گردید. غالب منابع تاریخی، واقعه حرّه را روز دوم ذیحجه یا دو سه روز مانده به آخر ذیحجه ۶۳ق ذکر کرده اند. برخی منابع نیز آن را در سال ۶۲ دانسته اند.
[ویکی اهل البیت] کلید واژه ها:واقعه حره، قتل عام اهالی مدینه، عبدالله بن حنظله، بنی امیه، ابن زبیر، 28 ذی الحجه، یزید بن معاویه
از وحشتناکترین جنایات امویان پس از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام، واقعه ای است که در تاریخ اسلام به نام واقعه حرة شهرت دارد. این واقعه مربوط به شورش مردم مدینه در بیست و شش یا بیست و هفت ذی الحجه سال شصت و سه است
یزید بن معاویه برای سرکوبی مردم حجاز، مسلم بن عقبه را که به خونریزی و جنایت کاری معروف بود با سپاهی عظیم به سوی آنان گسیل داشت و این سپاه از راهنمایی های عبدالملک بن مروان که از فراریان مدینه بود اطلاعات لازم را بدست آورد و سرانجام در 28 ذی الحجه، سال 63 قمری به شهر مدینه منوره هجوم آوردند و با انقلابیون و مخالفان بنی امیه به نبرد پرداختند.
مورخین درباره علل این شورش سه روایت نقل کرده اند:
الف: بلاذری می نویسد: هنگامی که عبدالله برادرش عمرو را کشت مردم را به خلع طاعت یزید و جهاد با او فراخواند. از مردم مدینه نیز در این باره دعوت شد و به دنبال آن اهل حجاز اطاعت او را برگردن نهادند. عبدالله بن مطیع از طرف پسر زبیر از مردم مدینه برای او بیعت گرفت. یزید از جریان باخبر شد و از حاکم خود خواست تا گروهی از بزرگان مدینه را برای دلجویی نزد او بفرستد.
در این روایت، عمده مطلب این است که مدینه به دلیل بیعت با ابن زبیر در برابر یزید ایستادگی کرده است. شاهد آن این است که ابن زبیر بعد از واقعه حره به یارانش گفت: دوستان شما در این واقعه کشته شده اند. در این که مردم مدینه پس از آغاز شورش، یزید را از خلافت خلع کرده و با ابن زبیر بیعت کردند، ابوالفرج نیز توضیحاتی آورده است.
ب: یعقوبی می نویسد: زمانی که عثمان بن محمد والی مدینه گردید، ابن مینا طبق معمول برای بردن «صوافی» - که عبارت از اشیای برگزیده بیت المال و مختص خلیفه بود - به مدینه آمد. گروهی از مردم از بردن آن اموال که حق خویش می دانستند، جلوگیری کردند. در این میان نزاعی لفظی بین والی و مردم رخ داد که منجر به شورش مردم و اخراج امویان از شهر گردید. ابن قتیبه نیز شبیه این روایت را نقل کرده است.
ج: روایت طبری آن است که پس از نصب عثمان بن محمد، او گروهی از بزرگان مدینه را نزد یزید فرستاد تا از آن ها استمالت و دلجویی کند و باب بذل و بخشش به روی آن ها باز شود. اینان به شام رفته و زمانی که بازگشتند، عوض تمجید شروع به بدگویی از یزید کردند که: «لیس له دین، یشرب الخمر، یغرف بالطنابیر و یضرب عنده القیان و یلعب بالکلاب». او دین ندارد، مشروب می خورد بر طنبور می کوبد و بردگان نزد او می نوازند و با سگان بازی می کند. لذا گفتند که حاضر به اطاعت او و پذیرش امامتش نمی باشند.