هیمان.[ هََ ی َ ] ( ع مص ) دوست داشتن زن را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || عاشق گردیدن و سرگشته و شیفته شدن از عشق و رفتن بر غیر اراده و مراد. ( المصادر زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || هامت الناقة هَیَماناً؛ ذهبت علی وجهه [ وجهها ] لرعی. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) سرگشتگی و حیرانی. ( غیاث اللغات از سراج و منتخب ). هیمان. [ هََ ] ( ع ص ) تشنه. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). عطشان. ( اقرب الموارد ). || شیفته و سرگشته. ( منتهی الارب ). محب شدیدالوجد. ( اقرب الموارد ). || شتر هیمازده. ( منتهی الارب ). شتر مبتلی به مرض هیام. ( اقرب الموارد ). مؤنث آن هَیمی ̍. ( اقرب الموارد ).
نخستین ریشههای مکتب پراگ به آنتون مارتی بازمیگردد. مارتی استاد فلسفه در دانشگاه پراگ بود و در زمره پیروان فرانتس برنتانو جای داشت. مارتی زبانشناس نبود، اما به عنوان فیلسوف در بحث نهاد و گزاره که در آستانه قرن بیستم دنبال میشد، شرکت میکرد. مارتی هرگز عملاً دست به تحلیل زبانشناختی نزد. تمام آنچه ارائه کرد، استدلال عام فلسفی بود و بحث و جدل فراوانی با نویسندگان معاصرش به ویژه ویلهلم وونت، هیمان اشتاینتال، هرمان پاول، ادموند هوسرل و آلکسیوس ماینونگ داشت. سبکش در نگارش فشرده و موجز بود و این از جذابیت نوشتههایش میکاست. آرای مارتی دربارهٔ «صورت درونی» در مقام وجه کلامبنیاد ارائه معانی را ویلم ماتسیوس برگرفت و آن را بسط و گسترش داد.