معنی کلمه هیب در لغت نامه دهخدا هیب. ( اِ ) به لغت ژند و پاژند عاقبت کار را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ).هیب. [ هََ ] ( ع مص ) ترسیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).هیب. [ هََ ی ْ ی ِ ] ( ع ص ) ترسان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بیمناک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
جملاتی از کاربرد کلمه هیب خستی هزار دل بد و چشم و از آن هیب درگاه شهریار یگانه گرفته ای خون در تن هر یک شد از هیب او سد جبرئیل که بود از همه در منقبتش فرد