هولدرلین
جملاتی از کاربرد کلمه هولدرلین
البته دیوگنس لائرتیوس که این داستان را نقل میکند ما را آگاه میسازد که تیمائوس با همه این داستانها مخالف بود و صریحاً میگوید که وی به پلوپونز عزیمت کرد و هرگز برنگشت؛ بنابراین گزارش نحوه مرگ او مشکوک است و شاعر بزرگ آلمانی هولدرلین شعری دربارهٔ مرگ افسانه وار او نوشتهاست، که همچنان یک بازی ناتمام شعری است.
او از دوازده سالگی شروع به نوشتن کرد و بعدها تحت تأثیر شاعران نوگرای هیسپانیک آمریکا همچون ویسنته اوییدوبرو و شاعران جهانشمول از جمله راینر ماریا ریلکه (شاعر آلمانی زبان قرن بیستم)، فرانسوا ویون (شاعر فرانسوی قرن پانزدهم) و خورخه مانریکه (شاعر اسپانیایی قرن پانزدهم) قرار گرفت. او به آثار شاعرانی همچون گئورگ تراکل و فریدریش هولدرلین نیز علاقهمند بود.
هگل شیفتهٔ آثار اسپینوزا، کانت، روسو و گوته بود.[نیازمند منبع] از سال ۱۷۸۸ او تحصیلات دینی خود را در مدرسهٔ دینی پروتستان توبینگر در شهر توبینگن ادامه داد؛ جایی که با فیلسوف آینده فردریش شلینگ و شاعر بزرگ آلمان فریدریش هولدرلین همکلاس و دوست شد. این سه تن به انقلاب فرانسه، بهعنوان بزرگترین واقعهٔ عصرشان، توجه ویژهای داشتند، روزنامههای فرانسوی را پیگیری میکردند و باشگاهی برای بحث و مطالعه پیرامون ادبیات انقلابی به راه انداختند.