هوب

معنی کلمه هوب در لغت نامه دهخدا

هوب. [ هََ ] ( ع اِمص ) دوری. || ( ص ) مرد گول و بیهوده گوی. || ( اِ ) فروغ آتش. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه هوب در فرهنگ فارسی

دوری مرد گول و بیهوده گوی

جملاتی از کاربرد کلمه هوب

تلورانس‌های هم مرکز بودن هاب، ماژول‌های پایینی را که می‌توان عملاً با هوب کردن برش داد تا حدود ۰٫۵ ماژول محدود می‌کند.
هابینگ یک فرایند ماشینکاری برای برش دنده، برش اسپلاین و برش چرخ دنده بر روی دستگاه هوبینگ است که نوع خاصی از دستگاه فرز است. دندانه‌ها یا خارهای چرخ دنده به تدریج در ماده (یک قطعه فلزی مسطح و استوانه ای) توسط یک سری برش‌هایی که توسط ابزار برشی به نام هوب ایجاد می‌شود، بریده می‌شوند.
یا من هوب سیدی و اعلی و اجل یا من انا عبده و ادنی و اقل